بخشش قاتلان به حرمت روز عزیز
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۰۵۵۵
رسیدگی به این پرونده از ساعت ۲:۳۰ بامداد ۷ آذر سال ۹۲ و بدنبال کشف جسد مرد میانسالی در حوالی اتوبان بهشتزهرا در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.
به گزارش ایران، از آنجا که در بررسیها مشخص شد جسد کفش ندارد، این فرضیه برای تیم جنایی مطرح شد که مرد میانسال در محل دیگری به قتل رسیده و عامل یا عاملان جنایت، جسد را به آنجا انتقال دادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی جسد برای شناسایی هویت و مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد کارآگاهان جنایی برای پیدا کردن هویتی از مقتول به سراغ پروندههای افراد گمشده رفتند.
در میان پروندهها، آنها با مردی به نام فرشاد مواجه شدند که زمان ناپدید شدن و مشخصات او با مشخصات مقتول تقریباً یکی بود. بدین ترتیب از خانواده فرشاد خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند که جسد از سوی آنها شناسایی شد. بدین ترتیب راز ناپدید شدن مرد میانسال برملا شد، اما انگیزه قتل و عاملان آن همچنان مجهول بود.
از آنجایی که جسد مرد میانسال با لباس خانه کشف شده بود، فرضیه قتل در خانه پررنگ شد.
از سویی در تحقیقات از همسر فرشاد، وی مدعی شد: شب حادثه شوهرم برای خرید سیگار از خانه خارج شد، اما دیگر نیامد. من و همسرم اختلافی باهم نداشتیم و نمیدانم چه کسی او را کشته است.
اما تیم جنایی زمانی که به تحقیقات میدانی از همسایهها پرداختند، دریافتند که فرشاد و همسرش مینا با وجود داشتن دختری ۱۰ ساله مدتهاست که باهم اختلاف داشتهاند، این در حالی بود که ورود و خروج مردی ناشناس نیز به خانه مقتول از سوی همسایهها گزارش شد.
ردپای مرد بیگانه و اختلافاتی که زن جوان منکر آن بود، انگشت اتهام را بیشتر به سمت مینا گرفت و بدین ترتیب زن جوان بازداشت شد.
او ابتدا منکر قتل بود و ادعا میکرد که از سرنوشت همسرش بیاطلاع است، اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت در نهایت راز این جنایت را که با همدستی سه مرد رخ داده بود، فاش کرد.
زن جوان گفت: با شوهرم اختلاف داشتم و میخواستم از او طلاق بگیرم، اما مخالف بود؛ تا اینکه در راه مدرسه دخترم، با رامین آشنا شدم. کم کم شروع به درددل با رامین کردم و در این میان رامین به من علاقهمند شد. از طرفی وقتی از بداخلاقیهای شوهرم گفتم و فهمید که نمیخواهد مرا طلاق بدهد، تصمیم گرفتیم فرشاد را تنبیه کنیم تا به طلاقم رضایت دهد.
زن جوان ادامه داد: شب حادثه در خانه را برای رامین باز گذاشتم و او به همراه برادرش شاهین و دوست برادرش وارد خانه شدند. آنها به اتاقی که شوهرم در آن بود رفتند و نمیدانم چه اتفاقی افتاد؛ فقط میدانم تنبیه آنها به جنایت ختم شد و بعد هم جسد را داخل خودرو گذاشته و به سمت بیابانهای اطراف بهشت زهرا رفتند و جنازه را در همان حوالی رها کردند.
دستگیری دو متهم نوجوانبا اعتراف زن جوان، رامین و دو همدستش که سنشان زیر ۱۸ سال بود، بازداشت شدند. در تحقیقات رامین به جنایت اعتراف کرد و مدعی شد: قرارمان قتل نبود، اما مقتول با ما درگیر شد و برادرم و دوستش که هر دوی آنها ۱۷ سال سن دارند دست و پای او را گرفتند و من هم با پارچهای که در آن اطراف بود، او را خفه کردم.
متهمان در دادگاه پای میز محاکمه رفتند و مرد ۳۵ ساله به قصاص و شاهین و دوستش به ۵ سال حبس محکوم شدند. شاهین و دوستش به حکم صادره اعتراض کردند، اما این اعتراض به ضررشان تمام شد چرا که وقتی پرونده به دیوان عالی کشور رفت، این بار قضات دیوان عالی کشور به پرونده ایراد گرفته و اظهار داشتند که دو پسر نوجوان هم در این جنایت نقش داشته و اتهام هر سه آنها مشارکت در قتل بوده است.
بدین ترتیب بار دیگر دادگاه برگزار و این بار حکم قصاص برای هر سه متهم صادر شد.
اما شاهین که با وثیقه آزاد بود زمانی که از حکم جدیدش باخبر شد، قاچاقی از کشور خارج شد و به ترکیه رفت. او مدتی بعد به ایران برگشت تا خانوادهاش را ببیند که توسط پلیس دستگیر شد.
بدین ترتیب پرونده سه متهم برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
دختر فرشاد که تنها اولیای دم پرونده بود برای سه قاتل درخواست قصاص کرد و حتی برای اجرای حکم تفاضل دیه را نیز پرداخت کرد. تیرماه امسال وقتی سه متهم پای چوبه دار رفتند دختر مقتول که حالا ۲۰ ساله شده بود با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به آنها مهلت داد.
با پایان مهلتی که دختر جوان به قاتلان پدرش داده بود، قرار بر این بود که هر سه محکوم به مرگ چهارشنبه هفته گذشته در زندان قزل حصار پای چوبه دار بروند تا حکمشان اجرا شود، اما این بار دختر جوان ناگهان در تصمیمی خداپسندانه از قصاص قاتلان پدرش گذشت و اظهارداشت به خاطر رضای خدا و به حرمت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن از اجرای حکم قصاص آنها چشمپوشی میکند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: بخشش قاتل عفو قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل بدین ترتیب زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۰۵۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بخشش عجیب در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.